«همواره برای تغییر، نیاز به یک نماد هست و سوفیا همان نماد است». محمد بن سلمان که مدیریت تحول عربستان را با رونمایی از چشمانداز ۲۰۳۰ کلید زده بود؛ نیاز به نمادهایی داشت، تا واژهها را تقویت کند. «چشمانداز ۲۰۳۰» که در سال ۲۰۱۵ به سفارش محمدِ جوان توسط شرکت مککینزی تدوین شد، نویدبخش دوران تازهای برای کشور عربستان بود؛ که تغییراتی بزرگ را هدف قرار داده بود. قطار تغییرات این روزها با شتاب از ایستگاهها عبور میکند.
پلها و میدانهایِ باستانیِ باقیمانده از دیروز، نمادهای تغییر در دورههای خود بودهاند. «میدان نقش جهان» تنها یک میدان چوگان یا فضای میانهی بازار و مسجد و کاخ نبوده است. «نقش جهان» نماد دوران صفویه بوده است. نماد دورانی است که شاه عباس تلاش داشت تا از طریق آن اعلام کند که «فردا از دیروزش جدا خواهد شد».
سوفیا، رباتی که شهروند عربستان است، حال تبدیل به نمادِ «عربستان درحال تولد» شده است. عربستان در روزهای گذشته یک ربات را به عنوان شهروند خودش معرفی کرد؛ رفتاری که میتواند در کنار وزارت هوش مصنوعی امارات، با لبخند تحقیرآمیز علامههای همهچیزدان وطنی نادیده گرفته شود. اما سوفیا نماد تغییر است و به عنوان نماد تغییر همزمان سه ویژگی اساسی دارد:
۱-نماد نوآوری: گذار از منبعمحوری عربستان به دانشمحوری
۲-نماد حق شهروندی: شهروندان برخوردار از حقوق
۳-نماد گذار از نگاه جنسیتگرا: سوفیا نام و چهرهای زنانه دارد، در کشوری که زنان تا چند ماه پیشتر کمترین حقوق را داشتند، هرچند ربات جنسیت ندارد.
دنیای امروز نمادهای خاص خود را دارد و استعارههای سازندهاش را. سوفیا نماد تغییر است. دیگر ساختن برجها و پلها نمادهای دنیای امروز نیستند.
تغییری که دیده نشد!
رقابت دو سالهی محمد بنسلمان و محمد بننایف، رقابت دو آیندهی مختلف برای عربستان بود. رقابتی که در آن یک آینده توسط بنسلمان جوان ترویج میشد و پایههای این آینده در مشارکت جهانی در ساخت آینده تاکید داشت؛ در حالی که در سوی دیگر آیندهای قرار داشت که بننایف تنها راه بقای عربستان را در پناه بردن به سنت میدانست. چشمانداز ۲۰۳۰ سند آیندهای بود که بنسلمان نمایندهی آن است.
در تمامی دو سال گذشته (از بهار ۲۰۱۵) تقریبا اغلب تحلیلگران شناخته شده و خبرهی ایرانی باور داشتند که بننایف آیندهی عربستان خواهد بود. آنها به نشانههای تغییر میخندیدند؛ چرا که آنان دلبستهی ایدهی بننایف بودند؛ چرا که آنان اسیر تصویر بننایفی از عربستان بودند. آنها نشانههای تغییر را با برچسبهایی همچون جوانی، بیتجربگی و ایدههای فانتزی مردود میکردند. آنان از تحلیل نشانههای تغییر درمانده بودند؛ چراکه این تحلیلگران در گذشته مانده بودند.
ما ایرانیان همچنان اسیر ادراک نژادپرستانه و عربستیزانهای هستیم که فرصت نگاه درست به تغییرات این جامعه را از ما ربوده است.
مردم و تحلیلگران ما شیفتهی کشیدن پاهای تاریخ به فهم امروز هستند؛ چرا که دیدن و بها دادن به هر نمادی از تغییر، برای آنان به معنای نفی بخشی از خویشتنشان خواهد بود.
تغییر را به خاطر بسپار، رباتها مردنی هستند!
امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)