اگر خود را برای یک مصاحبه شغلی آماده میکنید، باید ابتدا مقدمات لازم را فراهم کنید. قبل از انجام این کار باید تکلیف خود را مشخص کنید که میخواهید حرف چه کسی را گوش دهید.
آیا باید به توصیه همکارتان توجه کنید که میگوید برای مصاحبه باید با کت و شلوار ظاهر شوید حتی وقتی شرکت مورد نظرتان در زمینه تکنولوژی فعال باشد؟ یا باید به حرف دوستتان توجه کنید که میگوید «فقط خودت باش». افراد مختلف توصیههای گوناگونی دارند و ممکن است تصمیمگیری درباره اینکه بالاخره کدامیک درست میگویند مشکل باشد. در اینجا از عدهای از افراد سوال کردهایم که بیشترین این توصیهها کدامند و بعد آنها را با دو متخصص در میان گذاشته و نظر آنها را جویا شدهایم.
همیشه کت و شلوار بپوشید
جان لیز بهعنوان یک استراتژیست در زمینه کسبوکار در انگلستان و نویسنده مجموعه «چگونه شغلی که دوست دارید را تصاحب کنید» میگوید: «به نوعی میتوان گفت بریتانیا یک کشور رسمی است اما این توصیه در حال منسوخ شدن حتی در این کشور است». پوشیدن کت و شلوار در سازمانی که کارمندان آن نسبتا غیررسمی لباس میپوشند این پیام را میرساند که «من فرهنگ شما را درک نمیکنم». طبق نظر جان سالیوان بهعنوان متخصص منابع انسانی و استاد مدیریت دانشگاه ایالتی سان فرانسیسکو «این مساله بالاخص در سیلیکون ولی که افراد در آن نسبتا راحت و آزاد هستند صدق میکند. او میگوید «اگر میخواهید برای استخدام در شرکت فیسبوک مصاحبه شوید و برای مصاحبه کت و شلوار بپوشید، احتمالا شبیه احمقها به نظر خواهید رسید».
البته درست است که شما میخواهید لباس خوب بپوشید و خوب به نظر برسید اما تفاوت باید اندک باشد. لیز میگوید «فقط یک یا دو درجه بهتر از افراد آن سازمان لباس بپوشید». امروز از هر زمان دیگری آسانتر میتوان فهمید که افراد یک سازمان چگونه لباس میپوشند. به وبسایت آن شرکت مراجعه کنید یا حتی سالیوان توصیه میکند برای این کار از منشی شرکت یا یکی از افراد داخلی آن سوال کنید که مدل لباس پوشیدن در این شرکت چگونه است. سالیوان میگوید اگر لازم بود، یک دست لباس اضافه در ماشین خود بگذارید و وقتی وارد شرکت شدید از منشی پذیرش بپرسید آیا لباستان مناسب است یا خیر و اگر او گفت نه، برگردید و لباس خود را عوض کنید.»
این فقط یک وجه از درک بهتر کارفرمای احتمالی است. لیز میگوید «بدون شناخت از آن سازمان، افرادی که در آن کار میکنند، یا هر آنچه نیاز آن شغل است نباید به مصاحبه شغلی بروید. هرگز بدون آنکه با یکی از افراد داخلی آن سازمان صحبت کرده باشید و دانستن اینکه آنها ترجیح میدهند چگونه افرادی را استخدام کنند برای مصاحبه نروید».
خودتان باشید
به نظر لیز این توصیه آزاردهنده و کسلکننده است: «این یک توصیه بیمصرف است. مثل این میماند که بگوییم «همینجا بنشین و سعی کن خوش تیپ به نظر برسی». سالیوان نیز در موافقت با این موضوع میگوید «این کار روش مناسبی برای نگرفتن شغل است».
لیز میگوید مهم است که به یاد داشته باشیم «یک مصاحبه شغلی، یک بخش طبیعی از زندگی نیست بلکه مساله اصلی، کارآیی است». سالیوان نیز معتقد است باید به آنها نشان دهید قادر هستید آنچه آنها میخواهند را به آنها بدهید: «اگر شما سیب میخواهید، من سیب دارم، اگر پرتقال میخواهید، من پرتقال دارم».
این به آن معنی نیست که اصل مورد وثوق بودن را زیر پا بگذارید یا اینکه دروغ بگویید، اما بهعنوان یک متقاضی شغلی، وظیفه شما این است که بفهمید مدیر استخدام کننده به دنبال چه چیزی است و شما داستانی را بازگو کنید که نشان دهد دارای این ویژگیها هستید. سالیوان متقاضیان را تشویق میکند که از قبل بدانند در مصاحبه چه سوالاتی پرسیده خواهد شد (این کار نیز با کمک اینترنت و رسانههای اجتماعی آسان است) و اینکه آنها به دنبال چه پاسخهایی هستند. سپس جوابهای مناسب را یادداشت کنید. او توصیه میکند «پاسخها را حفظ نکنید، اما بدانید چه میخواهید بگویید». او همچنین توصیه میکند از خودتان فیلم بگیرید تا ببینید چگونه به نظر میرسید.
۹۰ ثانیه اول مصاحبه بسیار مهم است. لیز میگوید «جالب اینجا است که شما ۴۵ تا ۶۰ دقیقه فرصت دارید تا یکدیگر را بشناسید، اما واقعیت این است که اولین تاثیر بسیار مهم است. یعنی لحظاتی که در آن تقریبا صحبتی رد و بدل نمیشود، این چند ثانیه ارتباطی به مهارت و تجربه و دانش ندارد؛ بلکه آنچه به آن توجه میشود این است که آیا شما شبیه یک همکار خوب به نظر میرسید یا خیر.» تحقیقات بارها و بارها نشان دادهاند که ما چقدر سریع درباره افراد قضاوت میکنیم و تاثیر اولیه تا چه حد در ارتباطات مهم است، بنابراین خودتان را تنها با این تصور که باید خودتان باشید گول نزنید.
باید چند ثانیه اول را با تاثیرگذاری مثبت آغاز کنید (مثلا با داشتن یک کیف تمیز و مناسب به جای حمل یک کوله پشتی ژولیده)، نشستن در مکان درست (روبهروی مصاحبه کنند و نه در کنار او)، و دست دادن درست (محکم و جدی). در ضمن یادتان باشد که باید در صحبتهای کوتاه هم مهارت داشته باشید. وقتی از میز پذیرش به اتاق مصاحبه دعوت میشوید، طبق نظر لیز «باید مطمئن شوید که بهطور طبیعی و با سرعت و تن صدای عادی صحبت میکنید، در چشمان طرف مقابل نگاه کنید و تعارفات را از یاد نبرید».
یادتان باشد تنها آنها نیستند که با شما مصاحبه میکنند بلکه شما نیز با آنها مصاحبه میکنید
بهطور کلی این ادعا چندان درست نیست. سالیوان میگوید «فرآیند مصاحبه، مانند یک گفتوگوی معمولی نیست. یک طرف مصاحبه استرس بسیار شدیدی دارد». و لیز هم میگوید «این توصیهای است که من زیاد شنیدهام و آن را مطلقا نمیپسندم. به نظرم این توصیه باعث ترغیب به عدم آمادگی شده و نوعی حس خنثی بودن را به مصاحبه شونده القا میکند. وقتی در اتاق مصاحبه هستید، باید طوری عمل و رفتار کنید که این تنها شغلی است که میخواهید داشته باشید».
اما بهعقیده سالیوان، این توصیه گاهی اوقات هم میتواند در شرایط خاصی به نفع متقاضی باشد. او میگوید «در این رویکرد شما میپرسید «چرا من باید در تیم شما کار کنم؟» و گفتن این موضوع که «من برای شرکتها گزینه مطلوبی هستم» نیز خوب است اما به شرطی که بتوانید از ادعای خود دفاع کنید. یادتان باشد این کار بسیار حساس است به همین خاطر بهتر است به کارفرما نشان دهید چه چیزی میتوانید به آنها بدهید و نه اینکه از آنها انتظار داشته باشید فورا شما را مورد استقبال قرار دهند. این مساله بستگی به جو حاکم در اتاق مصاحبه دارد. جایگاه متقاضیان شغلی با توجه به صنعت مورد نظر، منطقه یا سلامت اقتصادی میتواند تغییر کند. تحقیقات اخیر نشان میدهند که اخیرا قدرت از سمت کارفرما به سمت متقاضیان در حال حرکت است.» تحقیقی که در سال ۲۰۱۴ از استخدامکنندهها انجام شد، نشان داد که ۸۱ درصد احساس میکنند بازار شغلی امروز با محوریت متقاضیان پیش میرود و نه کارفرمایان.
وقتی پرسیده میشود بزرگترین نقطه ضعف شما چیست، جوابی بدهید که در واقع نقطه قوت شما است
این توصیه که «نباید به نقطه ضعفها اعتراف کرد» توصیه بسیار بدی است. ادعای «بیش از حد کمالگرا» یا «بیش از حد احساساتی» بودن تبدیل به یک کلیشه شده است. احتمالا مصاحبهکننده نیز خود بارها با این مساله روبهرو شده است. این کار نه تنها باعث میشود ۱۰۰ درصد باهوش به نظر نرسید بلکه به آن معنا است که این فرصت را برای نشان دادن خودآگاهی خود از دست دادهاید و اراده انطباقپذیری ندارید. سالیوان میگوید میتوانید به چنین سوالی با این منطق جواب دهید که «من هم مثل همه انسانهای دیگر نقطه ضعفهایی دارم. اما برخلاف دیگران، من این نقاط ضعف را پیدا میکنم و در جهت رفع آن اقدام میکنم». البته نباید به نقطه ضعفهایی اشاره کنید که به ضرر شما باشد. از بهکار بردن عباراتی مانند این خودداری کنید: «من نمیتوانم احساسات دیگران را درک کنم». اما میتوانید به موضوعاتی اشاره کنید که روی آن با فراست کار میکنید. لیز میگوید «این کار نشان میدهد شما قادر به یادگیری و توسعه هستید».
هرگز درباره پول صحبت نکنید تا زمانی که پیشنهاد دیگری نیز داشته باشید
تا وقتی که زمان مناسب فرا نرسیده نباید درباره پول صحبت شود. سالیوان میگوید: «شرکتها افرادی را که از همان ابتدا مساله پول یا زمان تعطیلات را پیش میکشند استخدام نمیکنند. آنچه آنها میخواهند بدانند این است که شما چگونه میتوانید در کار مشارکت داشته باشید نه اینکه چه میخواهید.» اگر میتوانید، صحبت درباره حقوق و مزایا را به تعویق بیندازید، تا زمانی که پیشنهاد دیگری هم در دست داشته باشید.
البته شخص استخدامکننده ممکن است از ما درباره حقوق و مزایا سوال کند. هر چند این سوال به نفع شما است اما پرسش چندان سادهای نیست. لیز توصیه میکند متقاضیان پاسخهای کوتاه و حرفهای بدهند. در ابتدا باید یک پاسخ کلی را آماده کنید؛ عباراتی همچون «نیازهای من قابل مذاکره هستند». اگر آن طرف اصرار کرد، میتوانید از چنین عباراتی استفاده کنید: «حقوق و مزایای من در حال حاضر این میزان است اما شغلی که اکنون در حال مصاحبه آن هستم قطعا متفاوت است.» و اگر مصاحبهکننده بیشتر اصرار کرد جوابهای دیگری را نیز آماده داشته باشید. لیز خود چنین پاسخهایی را میپسندد: «خب من برای مشاغلی مصاحبه شدهام که این میزان حقوق و مزایا را پیشنهاد کردهاند.» به عقیده او این کار موثر است چرا که جایگاه شما را در بازار کار مشخص میکند.
هرگز اعتراف نکنید که قبلا اخراج شدهاید
خوشبختانه باور کارفرمایان درباره تغییر شغل تغییر کرده است. در تحقیق اخیر ۵۵ درصد از کارفرمایان گفتهاند افرادی را استخدام کردهاند که از شغل دیگری به سازمان آنها آمدهاند و ۳۲ درصد گفتهاند انتظار دارند متقاضیان بهطور متناوب شغل خود را تغییر دهند. متاسفانه مدیران استخدامکننده هنوز نمیخواهند افرادی را که توسط شرکتهای دیگر رد شدهاند بپذیرند. به همین خاطر، سالیوان توصیه میکند اگر قبلا اخراج شدهاید سعی کنید در مصاحبه پاسخهای کوتاه، به دور از پیچیدگی و تا حد ممکن مثبت بدهید. لیز میگوید از چنین عباراتی استفاده کنید: «من نمیخواستم تا ابد آنجا بمانم» یا «من از آن شغل بسیار آموختم و بعد تصمیم گرفتم فرصت دیگری را امتحان کنم». یادتان باشد هرگز کارفرمای قبلی خود را مورد انتقاد قرار ندهید. این کار باعث قضاوت بد درمورد شما میشود. اگر از شما مستقیما سوال شد که آیا قبلا اخراج شدهاید یا خیر، باید صادق باشید. لیز میگوید: «در این شرایط باید با عباراتی مثل «خوششانس بودم چون این مساله به من این فرصت را داد که…» بحث را به زمان حال بازگردانید.»
تحقیقی که اخیرا توسط گوگل انجام شده است نشان میدهد ارزیابی کارآیی در مصاحبه ارتباط چندانی به کارآیی واقعی در شغل مورد نظر نداشته است. به همین خاطر، شرکتها تصمیم گرفتهاند با دادن کار واقعی به متقاضیان کارآیی آنها را مورد سنجش قرار دهند. سالیوان میگوید: «مثل استخدام یک آشپز است. آیا میخواهید با او حرف بزنید یا میخواهید دستپخت او را بچشید؟» اما متاسفانه مصاحبه فعلا برای استخدام شغلی بهعنوان یک روش عملی باقی میماند چرا که فعلا جایگزین بهتری وجود ندارد. به همین خاطر، وظیفه شما بهعنوان یک متقاضی این است که این فرآیند را درک کنید و در هر صورت تمام تلاش خود را برای درخشیدن درطول مصاحبه بهکار بندید.