رضا باکری
عضو هیات رئیسه اتاق اصناف
وزارت اقتصاد و دارایی باید قبل از ورود به این بحث ابتدا باید با تغییر و دگرگون کردن سیستم فروش سنتی در واقع به فروش الکترونیکی در جامعه و مدرن کردن روش معاملات اقدام میکرد؛ یعنی به جای اینکه زیرساخت معاملات و دادوستدها را تغییر میداد؛ ابتدا به شفافیت به اصطلاح درآمدها و عملکردها میرسید و آن موقع میتوانست مبانی مالیاتی خود را پیشنهاد و تبیین کند و به تصویب مجلس رسانده و نهایتا عمل کند.
مثلا یک خیاط میگوید مگر من چقدر کار میکنم و درآمد دارم که مالیات هم آنقدر درصد افزایش پیدا کرده باشد! چون درآمد آن خیاط شفاف نیست، دارایی نمیداند که این آقا در ماه ۵ دست کت شلوار دوخته و فروخته و دستمزد گرفته یا یک دست لباس دوخته و دستمزد گرفته است، بقیه صنوف هم همینطور هستند، خواربار فروش، طلافروش یا پارچه فروش.
در واقع وزارت اقتصاد و دارایی چگونه میخواهد بفهمد که چقدر معامله کرده و چه درآمدی دارد؟ منطقی این بود که ما ابتدا سیستم دادوستد را در کشور الکترونیکی میکردیم و همه معاملات یعنی خریدوفروشها توسط صندوقهای الکترونیکی ثبت میشد، در نتیجه حجم معاملات و درآمدهای خرید و فروش هر کسبوکاری مشخص میشد و بعد تعرفههای مالیاتی معین نسبت به این مشاغل تدوین میشد. من فکر میکنم مشکل اصلی وزارت دارایی که عملا آقای وزیر را پای استیضاح کشانده بود؛ عدمشفافیت اقتصاد کشور و دادوستدهای کشور است و ما به هیچوجه در راستای شفافیت کسبوکارها و درآمدها و داد و ستدها حرکت نکردیم، زیرساختی که در تمام دنیا محرز و مشخص است که سیستمهای الکترونیکی موجود که بهصورت یکپارچه پیاده شده، وضعیت همه درآمدهای مشاغل را مشخص کرده و به نسبت آنها هم مالیاتها تعیین شده است و تا زمانی که وزارت اقتصاد و دارایی در شفاف کردن درآمد کسبوکارها سیستم جدید را پیاده نکند یا متکی به سیستم فروش سنتی باشد، طبیعی است که مشاغل مختلف موضع خواهند گرفت و به اصطلاح دلیل خواهند آورد که شما چرا از این شغل مثلا از سنگفروشان آنقدر مالیات گرفتید؟ از طلافروشان چقدر مالیات میگیرید؟ در این صورت دولت چگونه می خواهد جواب بدهد.؟
عدم پذیرش بحث سامانه صندوق فروش دلایل مختلفی داشت. مثلا به نوعی بر صاحبان صنایع تحمیل کردند که شما باید اظهارنامههای مالیاتیتان را الکترونیکی پر کنید و به این نحو عمل کنید و خیلی قاطع و صریح هم در رابطه با شفافسازی خرید و فروشهای آنها از طریق مالیات بر ارزش افزوده نظارت کردند. به اعتقاد من وزارت دارایی باید قبل از هر اقدام الکترونیکی کردن داد و ستد تمام مشاغل را پیاده میکرد و عملا همه مجبور میشدند که تن به شفافیت بدهند. جامعهای که شفافیت درآمد و دادوستد ندارد، عملا به یک جامعهای تبدیل میشود که در آن فساد مالی و اقتصادی در اوج خودش خواهد بود.
به اعتقاد من این مسیر که ایشان الان قبل از شفافکردن درآمدها، بر مالیاتها انگشت میگذارد، بهانه به طرف مقابل میدهد که گلایه کند و بگوید که مثلا من درآمد ندارم و چرا از من مالیات میخواهند یا من طلافروش هستم و طی سال اصلا چیزی نتوانستم بفروشم و آن یکی میگوید که من پارچه فروش هستم و کسادی بازار است و کسی چیزی نمیخرد. آن یکی میگوید من خواربار فروش هستم و صبح تا شب مگس میپرانم و کسی سراغ من نمیآید و …
تنها زمانی وزارت اقتصاد و دارایی و سازمان مالیاتی در مالیاتستانی موفق خواهند بود که ابتدا زیرساخت دادوستد و معاملات کشور را از دادوستدهای سنتی تبدیل به سیستم خرید و فروش الکترونیکی کند. وقتی اینطور شد، شفافیت درآمدها آشکار میشود و مالیات هم براساس درآمدها و ضرایب و تعرفهها مشخص میشود و میتوانند بهدرستی عمل کنند. کاملا به آقای طیبنیا اعتقاد دارم و بهنظر من بهترین وزیری است که هم دانشمند و هم متخصص است و هم در واقع به سلامتیاش ایمان دارم و بهترین شخصیتی است که میشد در این زمان تعیین کرد و در این مسوولیت گذاشت، منتها ایشان خیلی به قول بعضیها مستقیم رفته سراغ مالیات قبل از اینکه زیرساخت این تغییر و تحول خروج از سیستم دادوستدهای سنتی را فراهم بیاورد. به اعتقاد من تا زمانی که این روش ادامه دارد، هر وزیری هم بیاید شکست خواهد خورد.
حتی وزیر صنعت و معدن هم اعلام کرد که ما موافق قانون مالیات بر اصناف نیستیم. ببینید حاشیهها تا کجا پیش رفته است. دلیل فقط همین است که تا زمانی که دادوستدها غیرشفاف هستند، همه اشک میریزند و دست و بال به چشم میگیرند، طبعا آقای وزیر چطور خواهد توانست حقانیت و صحت مواضع خودش را اثبات کند. به اعتقاد من بهتر است که ایشان این فشار را در زمینه تغییر و تحول نظام دادوستد کشور بگذارد و سیستم دادوستدی سنتی را که بیشترین آسیب را به صنعتی شدن اقتصاد کشور میزند، بگیرد و اکنون گفته میشود ۵ میلیارد دلار کسبوکار زیرزمینی داریم، این فاجعه است که فرض کنید یکسوم اقتصاد کشورمان در حقیقت بهصورت زیرزمینی فعالیت میکند و هیچگونه ثبتی در جایی ندارد.
همه اینها مستلزم این است که قبل از هرگونه فشار بر تعرفههای مالیاتی به این قشر و به آن قشر و … در زیرساخت معاملات و تجارت الکترونیک تغییر و تحول ایجاد شود که همه اقشار بدون استثنا باید مشمول بشوند و درآمدها شفاف شوند و بهطور عادلانه نسبت به تعرفههای مالیاتی هر کس که بخواهند تصمیمگیری کنند.