دکتر وحید عقیلی، رئیس دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه دانشگاه آزاد اسلامی» معتقد است که هیچ رسانهای، رسانه دیگر را از بین نمیبرد. اگرچه شبکههای اجتماعی و تکنولوژیهای ارتباطی به دلیل نفوذ، کاربرد و بهروز بودنشان به طرز عجیبی در زندگی روزمره ما رسوخ کردهاند و این شکاف خیلی بیشتر شده است.
شما به عنوان رئیس دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه دانشگاه آزاد اسلامی وضعیت این دانشکده را از نظر آموزش روزنامهنگاری چه طور میدانید؟
وضعیت آموزش روزنامهنگاری به طور کلی با عنایت به سرفصلها و اصولاً درسهایی که برایش تعریفشده است، به دههی شصت برمیگردد و مطمئناً در این سی سال مخصوصاً در ۱۰ سال گذشته تحولات حوزه تکنولوژی در معنای عام و تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی در معنای خاص به حدی زیاد بوده که شکاف بسیار گستردهای ایجاد شده است بین روزنامهنگاری با سرفصلهای تعریف شده در سه دهه پیش تا با آنچه در حال حاضر انجام میشود.
این شکاف در نظریهها، دروس، تکنیکها و عنوان دروس نهتنها در دانشگاه آزاد بلکه در همهی دانشگاهها به دلیل رشد شتاب سریع تکنولوژی و مخصوصاً تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی خیلی زیاد شده است. یعنی دانشگاهها و مراکز آموزشی دولتی و آزاد از آموزشهای روز خیلی عقب هستند.
فکر میکنید چه طور میتوان این شکاف را پر کرد؟
من فکر میکنم قسمت عمدهای از آن بحث تکنولوژی است ولی در کنار آن بحثهای دیگری هم وجود دارد. بهعنوانمثال یکی از این بحثها عدم آیندهپژوهی در دهههای گذشته است. یعنی اگر در دهههای گذشته نوعی آیندهپژوهی درباره شرایط امروزمان انجام میشد، شاید این شکاف کمتر بود.
بهعنوانمثال ما هنوز در درسهایمان گزارشنویسی، مصاحبه خبری، مدیریت خبری، روزنامهنگاری، تیتر نویسی و … داریم. حدوداً در دهه پیش نوع الکترونیک و نوع فضای مجازیشان هم کمکم وارد فضای روزنامهنگاری شد و با توجه به این تغییرات- که در یک حالت گذار بوده است- میبینید ما بحثی به عنوان تیتر نویسی در فضای مجازی یا روزنامهنگاری آنلاین داریم.
درست است که یک سری اصول کلی با تیترنویسی در دوران روزنامهنگاری سنتی شباهت دارد ولی مباحث بسیار جدید و بدیع واردشده است یعنی شما باید تیترنویسی، گزارشنویسی و خبرینویسی و … را در فضای وب به عنوان یک درس جدید بدانید. چون نوع آنلاین و سنتی این درسها هر چند در یک سری اصول با هم مشترک هستند ولی تفاوتهای خیلی جدی دارند.
بنابراین یکی از مباحث مهم آیندهپژوهی است که متأسفانه انجامنشده و دیگری بحث تکنولوژی است. این تکنولوژی در تمام حوزههای زندگی بشر در دو سه دهه گذشته همه را متحول کرده است و این فقط محدود به حوزهی روزنامهنگاری نیست.
شما تکنولوژی و پزشکی را در نظر بگیرید که چه تغییراتی پیداکرده است. تکنولوژیها به طرز عجیبی روشهای درمان، پزشکی، مهندسی، سلاحهای نظامی و… تحت تأثیر قرار دادهاند. روزنامهنگاری هم یکی از این مواردی است که تحت تأثیر تکنولوژی قرار گرفته است. بهعنوانمثال ساخت اتومبیل با تکنولوژیهای جدید و تولید سنتی اتومبیل را در نظر بگیرید که ۱۰ سال پیش انجام میشد. الآن اتومبیلهایی که با تکنولوژی جدید ساخته نشوند قیمت و سوختشان بالا و کیفیتشان پایین است. در روزنامهنگاری هم اینگونه است.
نقش نیروی انسانی که بتواند این شکاف را در بحث آموزش کم کند، چه قدر مهم میدانید؟
این شکاف در آموزش بیشتر است. یعنی آیا مدرسان و اساتیدی داریم تا این حوزههایی را که اشاره کردم، درس بدهند؟ متأسفانه نه. این مسئله شکاف را بیشتر کرده است.
یعنی ما باید آن آیندهنگری و آیندهپژوهی را در دهههای گذشته میداشتیم و به این فکر میکردیم که در آینده مدرسی میخواهیم تا تیتر نویسی، خبرنویسی، مصاحبه و … در وب را تدریس کند. امروزه حوصلهها کم شده است و ما اضافهبار اطلاعاتی داریم، رقابت زیاد شده و مقررات زدایی شده است.
در چنین فضایی باید خبر بهگونهای نوشته شود که مثل سابق جذاب، بدیع، تند و سریع باشد و در عینحال کیفیت فضای وب را هم داشته باشد.
یکی از انتقادها به سیستم آموزشی دانشگاهی این است که با تجربههای تحریریهها کمتر ارتباط برقرار میکنند و در آموزش صرفا به افراد دارای مدرک دکتری بسنده میکنند که ممکن است تجربهی کار روزنامهنگاری هم نداشته باشند.
آیا تلاش کردید با تحریریهها ارتباط بگیرید؟
تلاشهایی شده است ولی متأسفانه در حد مطلوب و متناسب با شرایط متغیر، رو به شتاب و در حال گذار نبوده است. به عبارتی در حد برگزاری دوره خاصی بوده ولی بهطور اصولی و کلی انجام نشده است.
دلیل آن چه بوده است؟
گفته میشود سیستم آموزش روزنامهنگاری در دنیا به این سمت میرود تا روزنامهنگاری را به صورت یکپارچه ببیند و دیگر چندان تفکیک بین مکتوب و آنلاین قائل نباشد. یعنی فرد بتواند در همه فضاها محتوا تولید کند و درعینحال بداند تفاوتها چگونه است. نظر شما چیست؟
مطمئناً من تصورم این است که یک حالت بینابینی وجود دارد. شما نمیتوانید مقطعی را پیدا کنید و بگویید روزنامهنگاری سنتی تمامشده است و مقطعی را پیدا کنید و بگویید روزنامهنگاری آنلاین و شهروندی شروعشده است. این در یک گذار است. یعنی در کنار این که کمکم تیراژ پایین میآید و مردم روزنامههای کاغذی را نمیخوانند در همان بستر و زمینه کمکم روزنامهنگاری آنلاین رشد پیدا میکند.
در واقع ما ارتباطاتیها این مسئله را قبول داریم که هیچ رسانهای، رسانهی دیگر را از بین نمیبرد. وقتی رادیو آمد نتوانست روزنامه را از بین ببرد یا وقتی تلویزیون آمد رادیو و روزنامه را از بین نبرد و برای ماهواره هم اینگونه بود. ولی این بار شبکههای اجتماعی و تکنولوژیهای ارتباطی به دلیل نفوذ، کاربرد و بهروز بودنشان به طرز عجیبی در زندگی روزمره ما رسوخ کردهاند و این شکاف خیلی بیشتر شده است. در حال حاضر نسخه آنلاین بسیاری از مجلههای دنیا به مراتب فزونی گرفته است.
میزان آگهیهای تلویزیونی از آگهیهای روزنامههای مکتوب بیشتر شده و همین اتفاق الآن هم برای فضای مجازی میافتد و آگهیهایی که در فضای مجازی در حال انتشار است، بیشتر شده است. پس این تغییرات تابع تکنولوژی است. تکنولوژیها در تمام تاروپود زندگی ما در معنای عام و حوزه اطلاعات و ارتباطات رسوخ کردهاند و ما تابع آن هستیم. نیروی انسانی هم باید تابع آن باشد و آموزشهایی را به وجود بیاورد که پاسخگوی آنها باشد.
دقیقا متوجه دیدگاه شما درباره یکپارچه شدن آموزش روزنامهنگاری نشدم. یعنی فکر میکنید این رسوخ تکنولوژی باعث میشود تا ناخودآگاه همه به این سمت بروند که روزنامهنگاری را یکپارچهتر ببینند؟
دقیقاً. یعنی نوعی الزام واقعبینی جامعه است. بهعنوانمثال زمانی که مدیریت رسانه در ایران باب شد بیشتر مدیریت رسانه رادیو و تلویزیون و مطبوعات بود.
ما الآن یک حوزه و ویژگی با عنوان رسانههای آنلاین داریم که مدیریت خاص خود را میطلبند. آیا در این ۱۰ سال برای رشته مدیریت رسانه تقسیمبندی کردهایم؟ بهعنوانمثال مدیریت رسانههای پخشی، مکتوب و آنلاین. چون شتاب آنقدر زیاد بوده است که رسانههای فضای مجازی هم خودشان نیاز به مدیریت رسانه دارند. متأسفانه سرفصلهای آن نوشتهنشده و کسی به این فکر نبوده است که باید مدیریت رسانههای آنلاین به عنوان یک تخصص به رشته قبلی اضافه شود.
در صحبتهایتان به بحث مهم آیندهپژوهی اشاره کردید و این که گفتید انجامنشده است. برنامهای برای آینده دارید که این کار انجام شود؟
متأسفانه فقط در حد فکر و تصور و برنامهریزی خیلی ابتدایی هستیم. چون در این شرایط اولویتهای دیگری داریم و هنوز وقت نکردهایم آیندهپژوهی انجام دهیم. اسم دانشکده ما علوم ارتباطات و مطالعات رسانه است. قسمتی از مطالعات رسانه بررسی همین مسئله است. به عبارتی رسانهها در گذار تاریخ چه تغییراتی پیدا میکنند. تکنولوژیها، شرایط اجتماعی، سیاسی و… چه الزاماتی را به وجود میآورند تا بر اساس آن ما بتوانیم آینده را پیشبینی کنیم.
این کارها در چه حدی است؟
یک سری از دانشجوها هستند که از قبل موضوعاتی را برای مقطع دکتری و ارشد دارند. بعضی ازدانشجویان را هم سعی میکنیم با موضوعات جدید آنها را هدایت کنیم. به نحوی که در اکثر حوزهها کار بشود. بهعنوانمثال بحث یکپارچهسازی، آیندهپژوهی رسانهها و… است. در مقطع دکتری دو پروژه داریم که آیندههای محتمل در آینده را در رابطه با وضعیت رادیو و تلویزیون نگاه میکنند.
یکی از انتقادها به سیستم آموزش دانشگاهی نداشتن مصاحبه ورودی برای رشته روزنامهنگاری است که این موضوع بر روند آموزش تأثیرگذار است. نظرتان دراینباره چیست؟
متأسفانه در مقطع کارشناسی مصاحبه نیست ولی در مقطع دکتری وجود دارد. مطلوب چیزی است که شما مطرح کردید. یعنی باید برای اینکه تشخیص دهیم فردی به شغل روزنامهنگاری، ارتباطات و روابط عمومی علاقهمنداست، مصاحبه انجام دهیم. ولی متأسفانه امکان عملی وجود نداشته و ندارد. چون کیفیت و ویژگیهای برگزاری مصاحبه، نیازمند نیروی انسانی بالایی است. با توجه به این که مصاحبه یعنی بهگزینی، انجام آن با وجود کاهش دانشجو در این رشته با مشکلاتی همراه است. دانشگاه دولتی و آزاد تقریباً در حال از دست دادن دانشجویان رشته علوم ارتباطات و روزنامهنگاری هستند و علمی کاربردیها به راحتی دانشجو میگیرند. بنابراین با انجام مصاحبه ما به اهدافمان نمیرسیم. در حال حاضر مصاحبه فقط در مقطع دکتری است و با کمال تأسف در مقطع دکتری هم این قضیه دو مرتبه وجود دارد. یعنی دانشجویانی که درگذشته از ۸۰ درصد نمره کتبی را میگرفتند حتی اگر ۳۰ درصد مصاحبه شفاهیشان را میگرفتند، باز هم قبول میشدند.
ولی امسال ۵۰ درصد مصاحبه و ۵۰ درصد نمره کتبی موردنظر است. باید بگویم بهندرت دانشجویی در مقطع دکتری داشتیم که یک مقاله علمی پژوهشی داشته باشد. این ۵۰ درصدی که مصاحبه شفاهی است، با کمال تأسف تکرار سؤالات کتبی است.
یعنی معتقد هستید مصاحبه روش مناسبی برای جذب افراد با استعداد مناسب برای این رشته نیست؟
بهطور مطلق این عرض من نیست ولی میگویم این روش، خیلی کارساز نیست. البته من هم اعتقاد دارم که لازم بود مصاحبه به صورت عملی انجام میشد و جای آن در مصاحبههای امروزی خالی است.
فکر میکنید با وضعیتی که پیش رو است، آینده ممکن و مطلوب چگونه است؟
به عقیده من، اگر به همین طریق باشد که ما ادامه میدهیم؛ وضعیت موجود و مطلوب گستردهتر میشود. آینده مطلوب این است که ما باید آیندهپژوهی دقیقتری انجام دهیم. مجهزتر شویم، برنامه میانمدت و بلندمدت داشته باشیم، برای نیازهای بازار تعریف عملیاتی کنیم. در وزارت علوم برای تصویب رشتههای جدید قاعدههایی وجود دارد که یکی از آنها عنصر مطلوب بودن رشته برای بازار است. این مسئله در دهههای گذشته خیلی منطقی به نظر نمیآمد ولی الآن منطقی است. چون شرکتهای دانشبنیان و دانشگاههای نسل سوم کارشان این است. یعنی باید رشته را تأیید کنند و گسترش دهند تا بتواند برای جامعه مفید باشد، شغل ایجاد کند و در کل بین دانشگاه و جامعه پیوندی ایجاد کند.