یافتن راهحلی ساده برای مشکلی پیچیده
برایان تریسی در دوران نوجوانی از جمله دانشآموزانی بود که خیلی در درس و مشق موفق نبود و در زمره شاگردان ضعیف قرار میگرفت. بیتوجهی او به درس خواندن و نتایج ضعیف باعث شد که درنهایت ترک تحصیل کند. به همین دلیل خیلی سریع وارد محیط کار شد، اما نتوانست به موفقیت دست یابد.
او در جوانی در یک کشتی باربری کار پیدا کرد و به گفته خودش رفت تا دنیا را ببیند. برایان به مدت ۸ سال سفر کرد و توانست بیش از ۸۰ کشور در ۵ قاره جهان را ببیند.
او وقتی دیگر نتوانست کار یدی پیدا کند، به سراغ فروشندگی رفت. از این خانه به آن خانه میرفت و با درصد معینی که از فروش کالاها نصیبش میشد، گذران زندگی میکرد. مدتها درگیر فروش اجناس مختلف بود تا اینکه یک روز از خودش پرسید چطور است که دیگران از او موفقترند؟
آن وقت دست به کاری زد که زندگیاش را از این رو به آن رو کرد. به سراغ فروشندگان موفق رفت و از آنها پرسید که چطور کار میکنند. برایان به توصیههای فروشندگان دیگر عمل کرد و خیلی زود دید که فروشش بالا رفت. او این مسیر را ادامه داد و درنهایت مدیر فروش شد. در کار مدیریت فروش هم از همان استراتژی اولیه پیروی کرد و از مدیران فروش دیگر ایده گرفت.
این جریان یادگیری و عمل به آنچه آموخته بود، زندگی برایان را دگرگون کرد. برایان در این مورد گفته است که هنوز هم نمیتواند باور کند که این کار چقدر ساده و بدیهی بوده است. تئوری او بسیار ساده و روشن بود: فقط کافی است یاد بگیرید که افراد موفق چه کار میکنند و آن وقت خودت هم همان کارها را بکنی تا به همان نتایج برسی.
مطلب خیلی ساده است. بعضی از افراد بهتر از دیگران عمل میکنند چون کارهای به خصوصی را به روشی متفاوت انجام میدهند. درواقع کارهای درست را با روش درست انجام میدهند. به خصوص اینکه این افراد از وقتشان به نحوی بسیار بهتر از یک فرد عادی استفاده میکنند. برایان تریسی پیش از رسیدن به دوران موفقیتش، تجربیات ناموفقی در زندگی داشت که باعث درک یک نوع احساس ضعف و ناکارایی در ذهن او شده بود.
او در این مخمصه ذهنی گرفتار شده بود و با خود فکر میکرد کسانی که بهتر از او عمل میکنند، واقعا بهتر از او هستند. برایان بعدها آموخت که این فکر نمیتواند همیشه درست باشد. آنها در واقع فقط کارها را با روش دیگری انجام میدادند و از نظر منطقی آنچه یاد گرفته بودند، او نیز قادر به انجامشان بود.
توجه به این واقعیت نهچندان پیچیده برای برایان حکم یک کشف بزرگ را داشت. کشفی که او را در تفکر و حیرت فرو برده بود. او دریافته بود که میتواند زندگیاش را تغییر دهد و میتواند تقریبا به هر هدفی که برای خود تعیین کند، برسد، فقط به شرط آنکه ببیند کسانی که در آن زمینه موفق هستند، چه میکنند. سپس او هم همان کارها را انجام دهد تا نهایتا به همان نتایجی که آنها به دست آوردهاند، برسد.
برایان ظرف مدت یک سال پس از شروع کارش در زمینه فروش، تبدیل به یک فروشنده تراز اول شد. او توانست یک سال پس از ورودش به حوزه مدیریت، به مدیرعاملی تبدیل شود که ۹۵ نفر نماینده فروش در ۶ کشور زیر دستش کار میکردند. برایان در آن زمان فقط ۲۵ سال داشت.
برایانتریسی تاثیر شکست را بیش از پیروزی میداند و معتقد است همه کسانی که به پیروزیهای چشمگیری دست یافتهاند، بارها و بارها طعم بسیار تلخ شکست را نیز چشیدهاند. او در جایی گفته است که تا امروز هر بار که دست به انجام کاری زدهام در کنارش شکست بعد از شکست را نیز تجربه کردهام.
او معتقد است که عقب نشستن، ناامیدی و ناکامیهای موقت در زندگی به همان اندازه طبیعی هستند که عمل دم و بازدم فرایندی عادی و طبیعی است.
تریسی میگوید: «در طول سوابق حرفهایام یک حقیقت ساده را دریافتهام که کلید دستیابی به موفقیت بزرگ، پیروزی، احترام، مقام و خوشبختی در زندگی این است که بتوانی ذهنت را تمام و کمال روی مهمترین کار یا هدفی که داری متمرکز کنی، آن را درست انجام دهی و تا آن را به پایان نرساندهای دست از کار نکشی.»
تریسی طی سالها در ۲۲ حرفه مختلف کار کرد. چند شرکت را تاسیس و راه اندازی کرد و از یک دانشگاه معتبر در رشته مدیریت بازرگانی در سن ۳۰ سالگی مدرک گرفت و پس از ادامه تحصیل مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته مدیریت از دانشگاه کلمبیا پاسفیک دریافت کرد.
برایان همچنین توانست زبانهای فرانسه، آلمانی و اسپانیایی را یاد بگیرد و به عنوان سخنران، مربی و مشاور با بیش از ۵۰۰ شرکت مختلف همکاری کند. او در حال حاضر سالانه برای بیش از ۳۰۰ هزار نفر سخنرانی میکند و سمینارهایی برگزار میکند که بیش از ۲۰ هزار نفر شرکتکننده دارند. برایان تریسی یک سخنران، مربی، مشاور حرفهای و مدیر شرکت بینالمللی برایان تریسی است که یک شرکت آموزشی و مشاورهای در سولاتابیچ کالیفرنیاست.
آثار
تریسی از سال ۱۹۸۱ تلاش برای جمعآوری و نشر روشهای موفقیت خود را آغاز کرد و نام آن را «سیستم موفقیت» گذاشت. او در این خصوص کنفرانسی را با نام «کنفرانس فوئنیکس» برگزار کرد. سه سال بعد نسخهای از این کنفرانس را با نام «فلسفه موفقیت» منتشر کرد. این نسخه در کتاب ۵۰ موفقیت تام بالتر بادون به چاپ رسید.
او همچنین دو سال پیش کتابی را با نام «عادتهای یک میلیون دلاری» تالیف و آن را به برادرانش تقدیم کرد. برایان پس از انتشار این کتاب در وبسایت شخصی خود نوشت که با سرطان گلو دست و پنجه نرم کرده و توانسته است از آن رهایی یابد.
«پیشرفت سریع و دستیابی به اهداف با شناخت قوانین جهانی موفقیت» یکی از موفقترین کتابهای برایان تریسی است که در کشور ما نیز ترجمه شده است. در این کتاب درباره نویسنده آن آمده است: «نویسنده این کتاب طی ۳۰ سال به هشتاد کشور دنیا سفر کرده است تا دلایل حقیقی این پرسش را بیابد که چرا وقایع به صورتی که هستند اتفاق میافتند.
او پاسخها را به صورت قوانینی خلاصه کرده است که سالها در دنیا به افراد مختلف آموزش داده شده است و مردان و زنان بیشماری توانستهاند با به کار گرفتن این اصول، موفقیت، خوشبختی و سلامت جسمی و روانی زندگی خود را ارتقا دهند.
یکی دیگر از کتابهایی که از این نویسنده در ایران با اقبال عمومی روبرو شده است، کتاب «قورباغه را قورت بده» است که درباره ۲۱ روش عالی غلبه بر تنبلی و انجام بیشترین کار در کمترین زمان است.
برایان تریسی درباره این کتاب گفته است: «این کتاب برای این نوشته شده است که به شما نشان دهد چطور در کارهایتان سریعتر پیش بروید. شما با بیست و یک اصل آشنا میشوید که در مجموع قدرتمندترین اصولی هستند که تاکنون در زمینه کارایی فردی کشف کردهام.
روشها، تکنیکهایی که ارائه میشوند کاربردی و اثبات شده هستند. از دیگر کتابهای این نویسنده که در ایران ترجمه شده است، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
جملات نغز
▪ مشکلات ما را متوقف نمیکنند بلکه به ما آموزش میدهند.
▪ برای آنکه کار جدیدی را شروع کنید، باید کار قدیمیتری را تمام کنید یا دیگر آن را ادامه ندهید. لازمه وارد شدن، خارج شدن است. لازمه برداشتن، گذاشتن است.
▪ یکی از پرقدرتترین کلمات در مدیریت زمان کلمه «نه» است. به هر کاری که استفاده بهینه از وقت و زندگیتان نیست، نه بگویید. این کلمه را زود بگویید و بیشتر از آن استفاده کنید. درواقع ما وقتی برای تلف کردن نداریم.
▪ هنگامیکه مهمترین کارتان را انتخاب میکنید، هر کار دیگری اتلاف وقت محسوب میشود، زیرا طبق اولویتبندیهایتان هیچ کار یا فعالیتی به اندازه این کار مهم نیست.
▪ اکنون یک ورق کاغذ بردارید و ۱۰ هدفی که میخواهید در سال آینده به آنها برسید فهرست کنید. این هدفها را به صورتی بنویسید که گویا یک سال گذشته است و آنها همگی به تحقق پیوستهاند. در نوشتن اهدافتان از زمان حال و ضمیر اول شخص استفاده کنید. هدفها باید با صراحت و با قاطعیت بیان شوند. با این کار ذهن ناخودآگاه شما بیدرنگ آنها را تایید میکند.
▪ کلید دستیابی به موفقیت بزرگ، پیروزی، احترام و خوشبختی در زندگی این است که بتوانی ذهنت را تمام و کمال روی مهمترین کار یا هدفی که داری متمرکز کنی، آن را درست انجام بدهی و تا آن را به پایان نرساندهای دست از کار نکشی.
▪ نگاه دقیقی به میز کار خود هم در خانه و هم محل کار بیندازید، از خودتان بپرسید: «چه جور آدمی در یک چنین جایی کار میکند؟»
▪ مدام این پرسشهای کلیدی را از خود بپرسید: در چه کاری بهتر از دیگران هستم؟ از کدام قسمت از کارهایی که انجام میدهم بیشتر لذت میبرم؟ مهمترین عامل موفقیت من در گذشته چه بوده است؟ اگر بتوانم حرفهای داشته باشم آن حرفه کدام است؟
▪ افکارتان را روی کاغذ بیاورید. دست به کار شوید. همین امروز مهمترین کار یا پروژهای را که باید تمام شود انتخاب کنید و فورا کار را شروع کنید.
▪ تماشای تلویزیون را حذف کنید و وقت آن را برای خانواده، مطالعه، ورزش و انجام هر کاری که به پیشرفت برنامههایتان کمک میکند، صرف کنید.