شکست یک استارتاپ یک موضوع طبیعی است. اگرچه خیلی سخت و دردناک ممکن است باشد اما کسی که در این مسیر گام بر می دارد این را باید بداند که احتمال شکست کسب و کارش هرچند هم که تلاش کند باز هم بالاست. و در بسیاری موارد ممکن است دلیل شکست، صرفا کم کاری یا بی دقتی او نباشد بلکه ترکیبی از عوامل و دلایل گوناگون باشد از جمله ویژگی شخصیتی او و اعضای تیم باشد.
با این حال، یکی از مهمترین مشکلاتی که در فضای فعلی کسب و کارهای نوآورانه ایران وجود دارد موضوع و یا بهتر است بگویم معضل نیروی کار است. در استارتاپ ها که معمولا از یک جمع دوستانه چند نفری شکل می گیرد این مشکل مهم تر و اساسی تر است. تیم های بسیاری دیده ام که با شور و شوق کارشان را شروع کرده اند و فشارها و زحمات زیادی را تحمل کرده اند اما کمی که کارشان روی روال افتاده مشکلات درونی برون زده است اغلب هم بر سر این موضوع که چرا فلانی سهامش بیشتر است و از این حرف ها.
یا موارد زیادی که دوستان جان جانی شروع به کار کرده اند ولی بعد از گذشت مدتی که با واقعیت های زندگی و بازار مواجه شده اند و دیده اند که پول زیادی که تصورش را داشتند به این سادگی ها در نمیاید، کم کم دلسرد شده و کار راه رها کرده و از هم جدا شده اند. نمونه های شکست زیاد هستند اما اغلب به آن ها پرداخته نمی شود چرا که انچه که جذابیت رسانه ای و خبری بیشتری دارد اخبار موفقیت هاست. با این حال با توجه به نمونه هایی که در اطراف خود دیده ام لیستی از ویژگی های شخصیتی برای اعضای یک تیم استارتاپی بزرگ یا کوچک تهیه کرده ام و تصور می کنم کسانی که این ویژگی ها را نداشته باشند بهتر است در استارتاپ ها – حداقل در ماه ها و سال های ابتدای کار – عضو تیم یا کارمند نشوند.
این ویژگی ها عبارتند از:
۱. قابلیت مدیریت مشکلات و حل مساله، و عدم ایجاد بحران
مهارت حل مسئله یکی از مهمترین ویژگی های یک کارمند یا عضو تیم خوب است. چنین فردی وقتی با مشکل یا چالشی روبرو می شود آرامش خود را حفظ می کند و تلاش می نماید با بررسی مشکل و شکستن آن به بخش های کوچکتر و قابل حل، کل مشکل یا مسئله را حل کند. در یک استارتاپ هر چیزی به سادگی می تواند به بحران تبدیل شود. از مشکلات سرور گرفته تا نارضایتی یک مشتری. با این حال آنچه که مهم است این است که اعضای تیم از بحران بوجود آمده بحران جدیدی نسازند و در عوض به فکر حل آن باشند.
۲. توانایی برقراری ارتباط موثر
اگر نتوانید منظور خود را به درستی به همکار، مدیر یا مشتریان برسانید دچار مشکل خواهید شد. توانایی برقراری ارتباط موثر یعنی اینکه بتوان از روش های ارتباطی کلامی، نوشتاری و حتی زبان بدن برای رسانیدن پیام خود و بیان آنچه در ذهن دارد استفاده کند. البته دانستن روش نامه نگاری درست، صحبت محترمانه و زبان بدن درست جزو پیشنیازهای یک ارتباط موثر است به ویژه زمانی که میان اعضای تیم تنشی بوجود میاید.
۳. ابتکار عمل
یک عضو تیم استارتاپی نباید منتظر بماند که کسی به او کاری واگذار کند تا انجام دهد. یک استارتاپ مانند یک قایق کوچک است در دریای پر تلاطم بازار. در چنین شرایطی هر لحظه ممکن است اتفاقی بیافتد و هزاران کار هست که باید انجام شود. ممکن است کارمندان شرکت های بزرگ انتظار داشته باشند که روز اول شروع به کارشان به آن ها شرح وظایف اعلام شود و صرفا درچارچوب آن کار کنند. سر وقت بیایند و سر وقت هم بروند. اما در یک استارتاپ، شرح وظایف وجود ندارد. کسی که مدیرعامل هست خیلی طبیعی است که میز و اتاقش را خودش نظافت کند و برای خودش چای بریزد چرا که درآمد کافی برای استخدام یک خدمتکار یا آبدارچی را ندارد. افزون بر آن، یک برنامه نویس ممکن است لازم باشد کار گرافیکی انجام دهد. یا در نقش بازاریاب با مشتری صحبت کند بلکه محصول را بفروشد. در نتیجه اگر فردی هستید که باید حتما خط منظم کاری و شرح وظایف لیست شده داشته باشید بدانید که کار در یک استارتاپ مناسب شما نیست.
۴. شجاعت
نترسیدن از مشکلات و رقبا و کم نیاوردن بر برابر مشکلات و گرفتاری ها یک شاخصه مهم برای کارآفرینان موفق است. البته منظور بی گدار به آب زدن نیست. بلکه یک عضو تیم استارتاپی باید با خودش طی کند که صدها مشکل سر راهش قرار خواهد گرفت و بارها از مشتری و سرمایه گذار نه خواهد شنید. با این حال از مواجه با چالش ها نباید بترسد و با شجاعت به قلب مشکلات بزند.
۵. تمرکز بر آنچه که مهم است
این خیلی نکته مهمی است. عدم تمرکز به دو شکل اتفاق می افتد. یا اینکه عضو تیم استارتاپی برای کسب درآمد به سراغ انجام پروژه های فریلنسی یا شخصی می رود که موجب می شود به اندازه لازم بر روی کار استارتاپ نتواند تمرکز کند.و یا اینکه مدام از این رویداد به آن رویداد به عنوان منتور و سخنران می آید و می رود.
کار اصلی یک استارتاپ یا هر کسب و کاری در هر نوع، خلق ارزش برای مشتریان است و این تنها چیزی است که همه اعضای تیم باید روی آن متمرکز باشند. در غیر این صورت، چنین رفتار هایی به استارتاپ، ضربه های بزرگ و جبران ناپذیری می زند.
۶. احساس مسئولیت
اینکه گوشه ای از قایق سوراخ شود و هر کسی که سمت مقابل نشسته است بگوید به من چه سمت من که سالم است، کل قایق را غرق خواهد کرد.به خصوص در استارتاپ ها همه باید نسبت به آنچه که اتفاق افتاده احساس مسئولیت کنند و اگر خطای رخ داده، بجای نشانه رفتن انگشت اتهام به دیگری، همه با هم آن را بپذیرند و جبران کنند.
۷. انجام کار
این یکی ممکن است ساده به نظر بیاید اما خیلی مهم است. اینکه کاری که باید انجام شود در زمان مقرر و به بهترین شکل خود انجام شود خیلی مهم است. خیلی ها در استارتاپ ها انجام کار را با نوشتن بخشی از نرم افزار که یک بار کار کرده معادل می دانند اما انجام کار به معنای تحویل آن هم هست. وظایف محوله باید طوری انجام شود که نتیجه مد نظر را بوجود آورد نه اینکه مانند تکلیف اجباری، از سر باز شود.
۸. آموزش پذیری و میل به یادگیری و تجربه بیشتر
همه اعضای تیم استارتاپی باید گوش های خود را همواره باز نگه دارند و از کوچکترین منابع ممکن یاد بگیرند. چه نیروی فنی باشد چه فروش و بازاریابی، باید مدام دانش خود را افزایش دهند و مطالعه کنند. مخصوصا باید بررسی کنند که چه صاحبنظران در موارد مشابه با کسب و کار آنان چه نظرات و توصیه هایی دارند.
۹. صبور و امیدوار بودن
امید به آینده سوخت استارتاپی هاست. اگر امید به فردای بهتر نباشد قطعا کسی کسب و کاری را شروع نخواهد کرد که چندسال بعد ممکن است جواب بدهد. اگر یک عضو تیم امیدش از بین برود و صبورش کم رنگ شود، به طور قطع پس از مدتی از تیم جدا خواهد شد.
۱۰. نظم و انضباط
آنچه در فیلم های هالیوودی دیده ایم این است که یک عضو استارتاپ لازم نیست نظم داشته باشد و هروقت خواست می تواند سر کار بیاید و هر وقت هم خواست برود به شرط اینکه کارش را درست تحویل دهد. بیاید با هم رو راست باشیم. این مدل در کشور ما و خیلی از کشور های دیگر جواب نمی دهد. حتی استارتاپ های که اعضای دورکار دارند نیاز دارند تا سر یک زمان مشخص با اعضای تیم در ارتباط باشند و همه را دور هم جمع کنند تا تصمیمات مهم بگیرند. اگر هر کسی هر وقت که دوست داشت بیاید و برود این کار ممکن نخواهد شد. اضافه بر آن، حضور همه اعضای تیم در یک بازه زمانی مشخص کنار هم در محل کار به همه انرژی مثبت و انگیزه کار می دهد. مهم نیست که ۷ صبح سر کارتان بروید یا ۱۰، مهم این است که هر ساعتی که انتخاب می کنید همیشه طبق آن رفتار کنید و سر آن ساعت در محل کار حاضر شوید.